عباس محمدی؛ ماریا نصیری
چکیده
هدف از پژوهش شناسایی و اولویت بندی الزامات اولیه و اساسی هوشمندسازی مدارس است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر جمعآوری دادهها آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت توصیفی و از نوع اکتشافی است و از نظر روش کمی از نوع کاربردی می باشد. راهبرد مورد استفاده در بخش کیفی، تکنیک دلفی است. جامعه آماری بخش کیفی و کمی 19 نفر از خبرگان آموزش و پرورش ...
بیشتر
هدف از پژوهش شناسایی و اولویت بندی الزامات اولیه و اساسی هوشمندسازی مدارس است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر جمعآوری دادهها آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت توصیفی و از نوع اکتشافی است و از نظر روش کمی از نوع کاربردی می باشد. راهبرد مورد استفاده در بخش کیفی، تکنیک دلفی است. جامعه آماری بخش کیفی و کمی 19 نفر از خبرگان آموزش و پرورش استان خوزستان بودند که به صورت غیراحتمالی و به روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابتدا با مصاحبههای نیمهساختاریافته و متون موجود، تمام عوامل و عناصر مرتبط با هوشمندسازی مدارس احصاء شد. همچنین، برای رتبه بندی بخش کمی از روش (AHP) جهت تعیین و رتبهبندی عوامل اصلی و فرعی بهره گرفته شد. روایی ابزار بهوسیله متخصصان و پایایی آن با محاسبه نرخ ناسازگاری تأیید شد. نتایج بخش کیفی نشان داد که عوامل مدیریتی، توانمندسازی معلمان، یاددهی و یادگیری، مشارکت، سختافزاری، نرمافزاری، عامل اقتصادی و عامل فرهنگی الزامات اولیه و اساسی هوشمندسازی مدارس بهشمار میروند. همچنین عامل مدیریتی با ارزش 152/0 در رتبه اول، توانمندسازی معلمان با ارزش 141/0 در رتبه دوم، سختافزار با ارزش 136/0 در رتبه سوم، یاددهی و یادگیری با ارزش 0.128 در رتبه چهارم، نرمافزار با ارزش 121/0 در رتبه پنجم، مشارکت با ارزش 115/0 در رتبه ششم، عامل اقتصادی با ارزش 104/0 در رتبه هفتم و نهایتاً عامل فرهنگی با ارزش 096/0 با کمترین تأثیر در رتبه هشتم قرار دارد. با توجه به یافته ها می توان نتیجهگیری نمود که توجه به الزامات شناسایی شده نقش مهیم در هوشمندسازی مدارس استان خوزستان دارند و طبق اولویت باید مورد توجه باشند.
رضا میر عرب رضی؛ مریم حسینی لرگانی؛ صادق احمدی
چکیده
هدف پژوهش تعیین آثار مولفههای روانشناختی (افسردگی، تنظیم خلق و خو و اشتغال ذهنی) و اجتماعی (انزوای اجتماعی و ترجیح تمایل اجتماعی آنلاین) استفاده دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر بابلسر از فضای مجازی بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت از نوع توصیفی و پیمایشی میباشد. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم ...
بیشتر
هدف پژوهش تعیین آثار مولفههای روانشناختی (افسردگی، تنظیم خلق و خو و اشتغال ذهنی) و اجتماعی (انزوای اجتماعی و ترجیح تمایل اجتماعی آنلاین) استفاده دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر بابلسر از فضای مجازی بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت از نوع توصیفی و پیمایشی میباشد. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر بابلسر به تعداد 1698 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان ۲۶۱ نفر و با روش نمونه گیری خوشهای انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته با 56 گویه بوده است. روایی صوری و محتوایی ابزار با نظر متخصصین مورد تایید قرار گرفت و پایایی ابزار نیز بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 831/0 براورد شد. نتایج نشان داد، استفاده از فضای مجازی به میزان 559/0 در افسردگی، 563/0 در خلقوخو و به میزان 663/0 در اشتغال ذهنی دانشآموزان دختر نقش مثبت معناداری داشته است. همچنین استفاده از فضای مجازی به میزان 559/0 در انزوای اجتماعی و 448/0 در ترجیح تمایل اجتماعی آنلاین دانشآموزان دختر نقش مثبت معناداری داشته است. در نتیجه آثار و پیامدهای منفی استفاده از فضای مجازی در ابعاد مختلف روانشناختی و اجتماعی قابل توجه و نیازمند مداقه بیشتر از سوی مسئئولان و آموزشگران فضای مجازی است.
محیا زارع نسب؛ زهرا جامه بزرگ
چکیده
چکیدهدر عصر حاضر که شاهد تحولات چشمگیری در عرصه فناوری هستیم، هوش مصنوعی بهعنوان یکی از نوینترین دستاوردهای بشر، توجه بسیاری از حوزهها را به خود جلب کرده است. آموزشوپرورش بهعنوان یکی از ارکان اصلی توسعه جوامع، از این تحولات بینصیب نمانده است. هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری نوین، فرصتهای جدیدی را برای ارتقای کیفیت آموزش در ...
بیشتر
چکیدهدر عصر حاضر که شاهد تحولات چشمگیری در عرصه فناوری هستیم، هوش مصنوعی بهعنوان یکی از نوینترین دستاوردهای بشر، توجه بسیاری از حوزهها را به خود جلب کرده است. آموزشوپرورش بهعنوان یکی از ارکان اصلی توسعه جوامع، از این تحولات بینصیب نمانده است. هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری نوین، فرصتهای جدیدی را برای ارتقای کیفیت آموزش در سطوح مختلف، بهویژه در آموزش ابتدائی که پایه یادگیری و شکوفایی استعدادها است، فراهم میکند . مقاله حاضر به بررسی چالشها و فرصتهای استفاده از هوش مصنوعی در آموزشابتدایی از دیدگاه نومعلمان میپردازد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه مدنظر، نومعلمان ورودی سال 98 دانشگاه فرهنگیان تبریز به تعداد 260 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 155 نفر تعیین شد. از پرسشنامه محقق ساخته 32 سؤالی جهت جمعآوری دادهها استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار 4افزار4 PLS و مدل معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که نومعلمان باوجود آگاهی از مزایای بالقوه هوش مصنوعی در آموزش، چالشهای متعددی را در استفاده از آن در کلاس درس مشاهده میکنند. این چالشها شامل از دستدادن تفکر مستقل و خلاق، محدود بودن هوش مصنوعی در درک و پاسخ به نیازها، از دستدادن تعامل با انسانها، چالش در تشخیصتقلب، نیاز به آموزش و توسعه حرفهای مناسب، نیاز به دانش و تخصص در هوش مصنوعی و تولید محتوای نادرست و گمراهکننده است. بااینحال، نومعلمان همچنین فرصتهای متعددی را برای استفاده از هوش مصنوعی در جهت ارتقای کیفیت آموزش ابتدائی قائل هستند. درنهایت، مقاله حاضر پیشنهادهایی را برای غلبه بر چالشها و استفاده مؤثر از هوش مصنوعی در آموزشابتدایی ارائه میدهد.
اکبر رضائی؛ شریفه رضا قلی؛ احمد مرادی میرزائی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیّت پوشش ایجاد شده برای اهداف ریاضی متوسطه اول توسط کتابهای کمکدرسی از نظر دبیران ریاضی شهرستان دلفان است، تا مشخص شود این کتابها میتوانند بهعنوان منابع آموزشی، در آموزش از راه دور مورد استفاده قرار گیرند. ابتدا پیشینه پژوهش بررسی شد. جامعه آماری دبیران ریاضی شهرستان دلفان است و نمونه آماری دبیران ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیّت پوشش ایجاد شده برای اهداف ریاضی متوسطه اول توسط کتابهای کمکدرسی از نظر دبیران ریاضی شهرستان دلفان است، تا مشخص شود این کتابها میتوانند بهعنوان منابع آموزشی، در آموزش از راه دور مورد استفاده قرار گیرند. ابتدا پیشینه پژوهش بررسی شد. جامعه آماری دبیران ریاضی شهرستان دلفان است و نمونه آماری دبیران ریاضی متوسطه اولِ مشغول به تدریس در سال تحصیلی 1403- 1402 در این شهرستان است. ابزار جمعآوری اطّلاعات پرسشنامه محققساخته است که شامل 12 سوال و فرضیه اصلی «از نظر دبیران ریاضی شهرستان دلفان کتابهای کمکدرسی اهداف ریاضی متوسطه اول را پوشش میدهند» و سه فرضیه فرعی پژوهش را پوشش میدهد. دادهها را با استفاده نرمافزارSPSS16 تجزیه و تحلیل نمودیم. نتایج بهدست آمده از بررسی فرضیه اصلی نشان داد که کتابهای کمکدرسی اهداف مورد نظر ریاضی متوسطه اول را پوشش و بررسی فرضیههای فرعی نشان داد که این کتابها اهداف «دانشی» و هدف «یادگیری حل مسئله» را پوشش میدهند، اما اهداف «مهارتی» را پوشش نمیدهند.
امیرحسین زنگانه؛ الهه حجازی؛ کیوان صالحی
چکیده
چکیدهبا پیشرفت سریع هوش مصنوعی، آموزش عالی دستخوش تحولاتی اساسی شده است. این فناوری با ارائه ابزارهای نوآورانه و تسهیل شخصیسازی فرآیند یادگیری، امکان دسترسی گستردهتر به منابع آموزشی و بهبود کیفیت تدریس را فراهم کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پذیرش و استفاده از فناوری هوش مصنوعی در میان اعضای هیئت علمی، بر اساس مدل یکپارچه پذیرش ...
بیشتر
چکیدهبا پیشرفت سریع هوش مصنوعی، آموزش عالی دستخوش تحولاتی اساسی شده است. این فناوری با ارائه ابزارهای نوآورانه و تسهیل شخصیسازی فرآیند یادگیری، امکان دسترسی گستردهتر به منابع آموزشی و بهبود کیفیت تدریس را فراهم کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پذیرش و استفاده از فناوری هوش مصنوعی در میان اعضای هیئت علمی، بر اساس مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری (UTAUT)، انجام شد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ است که از بین آنها ۱۱۸ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها از طریق پرسشنامه استاندارد و متناسبسازیشده گردآوری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS-27 و AMOS-24 تحلیل شد. یافتهها نشان دادند که عملکرد مورد انتظار، تلاش مورد انتظار و تأثیر اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری(p<0.01) بر قصد رفتاری، و همچنین بر رفتار استفاده از هوش مصنوعی از طریق قصد رفتار دارند. در مقابل، شرایط تسهیلگر و ریسک ادراکشده تأثیر معناداری بر پذیرش این فناوری نداشتند. تحلیل متغیرهای تعدیلگر نشان داد که جنسیت، رابطه بین ریسک ادراکشده و قصد استفاده را تعدیل میکند، بهطوری که در میان استادان زن، ریسک ادراکشده تأثیر منفی و معناداری بر قصد استفاده دارد. این نتایج بر اهمیت بهبود زیرساختها، افزایش آگاهی از مزایای هوش مصنوعی، تسهیل دسترسی و کاهش نگرانیهای مرتبط با این فناوری تأکید دارد و میتواند راهنمایی برای سیاستگذاران و مدیران آموزشی در تسهیل پذیرش و ارتقای کیفیت کاربری مبتنی بر این فناوری در آموزش عالی باشد.
حمیدرضا مقامی
چکیده
چکیدههدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی و عملکرد یادگیری دانشجویان بود. روش تحقیق از نوع طرح پیش ازمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه بین المللی چابهار بودند که از بین آن ها 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به ...
بیشتر
چکیدههدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی و عملکرد یادگیری دانشجویان بود. روش تحقیق از نوع طرح پیش ازمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه بین المللی چابهار بودند که از بین آن ها 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (25 نفر گروه ازمایش و 25 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری مشارکتی چو و همکاران (2007) و عملکرد یادگیری یانگ، کلمز و مورفی (2003) بود. داده ها با روش تجزیه و تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی تاثیر دارد (05/0>p). ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر عملکرد یادگیری تاثیر دارد (05/0>p). نتایج نشان داد ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی و عملکرد یادگیری دانشجویان تاثیر دارد. می توان از ارزشیابی بازی وارسازی شده در دروس دیگر دانشجویان استفاده کرد.
امیرهوشنگ تاجفر؛ مریم پناهی
چکیده
مقالۀ حاضر با هدف بررسی تأثیر کاربرد هوش مصنوعی بر رفتار نوآورانه کارکنان شرکتهای فناور انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شرکتهای فناور استان ایلام به تعداد 716 نفر، که برای حجم نمونه لازم، با استفاده از جدول کرجسی و مورگان(1970)، تعداد 256 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار ...
بیشتر
مقالۀ حاضر با هدف بررسی تأثیر کاربرد هوش مصنوعی بر رفتار نوآورانه کارکنان شرکتهای فناور انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شرکتهای فناور استان ایلام به تعداد 716 نفر، که برای حجم نمونه لازم، با استفاده از جدول کرجسی و مورگان(1970)، تعداد 256 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد هوش مصنوعی چن و همکاران (2022، ترجمۀ فرجی و همکاران، 1402) و پرسشنامه رفتار نوآورانه کارکنان جنسن (2000) بود. یافتههای توصیفی نشان داد که کاربرد هوش مصنوعی و رفتار نوآورانه در بین کارکنان شرکتهای فناور و مؤلفههای آنها در سطح بالاتر از متوسط قرار دارد. همچنین، نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که در سطح معنی داری 05/0، بین کاربرد هوش مصنوعی و رفتار نوآورانه کارکنان شرکتهای فناور رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. به همین ترتیب، نتایج مدل ساختاری پژوهش نشان داد که در نمونة پژوهش، مدل مفروض واسطهمندی نسبی تأثیر کاربرد هوش مصنوعی بر رفتار نوآورانه کارکنان شرکتهای فناور با دادهها برازش مطلوبی دارد. افزون بر این، در مدل مفروض، تمامی ضرایب مسیر مدل از لحاظ آماری معنادار بودند و کاربرد هوش مصنوعی بر رفتار نوآورانه کارکنان شرکتهای فناور به میزان اثر 823/0، تاثیر مثبت و مستقیم معناداری دارد. لذا، در تبیین عملکرد مطلوب کارکنان در رفتار نوآورانه، ضرورت و بررسی پذیرش هوش مصنوعی در کارکنان پیشنهاد میشود.
منصور دهقان منشادی؛ زهرا مهدیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سواد اطلاعاتی بر تفکرانتقادی، خودکارآمدی رایانهای و باورهای انگیزشی دانشآموزان انجام گرفت. رویکرد پژوهش کمی و از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان مهریز بود که با نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سواد اطلاعاتی بر تفکرانتقادی، خودکارآمدی رایانهای و باورهای انگیزشی دانشآموزان انجام گرفت. رویکرد پژوهش کمی و از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان مهریز بود که با نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، دو گروه 15 نفری به عنوان گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه مهارتهای ﺗﻔﻜﺮ ﻧﻘﺎدانه ﻛﺎﻟﻴﻔﺮﻧﻴﺎ (ﻓﺮم ب)، خودکارآمدی رایانهای مورفی،کوور و اوون (1989) و باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (1991) بود. پرسشنامهها دارای روایی از نوع محتوا بودند و میزان آلفای کرونباخ برای تفکر انتقادی، خودکارآمدی رایانهای و باورهای انگیزشی به ترتیب «728/0، 816/0 و 894/0» به دست آمد و پایایی تایید شد. دادههای حاصل از پرسشنامه با نرمافزار spss مورد پردازش و تحلیل قرار گرفت. تحلیل کواریانس چندمتغیری(مانکوا) نشان داد، 47درصد تفاوت دو گروه در متغیرهای وابسته مربوط به مداخله آزمایشی بود. تحلیلکواریانس تکمتغیری نیز نشان داد، «آموزش سواد اطلاعاتی» بر ارتقای تفکر انتقادی (5/24درصد)، خودکارآمدی رایانهای (8/37درصد) و باورهای انگیزشی (6/32درصد) تاثیر معنی دار داشت (p<0.05). بنابراین با توجه به تاثیر معنی دار آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی، پیشنهاد میشود، در قالب مداخلات آموزشی کوتاهمدت و بلندمدت، مهارتهای فوق را به نوجوانان آموزش دهند و آنها را برای زندگی در دنیای اطلاعاتیِ امروز آماده سازند.